محمدپارسا جانمحمدپارسا جان، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره

داستانهای پارسانامه (نی نی و ما)

این روزها چه میکنی؟

نفسم دوروز پیش بردیمت توی حیاط قدم بزنی  اما شما توجهت جلب شد به حوض اب   نشستی کنار حوض ودستتو کردی توی حوض تادستتو کردی توی حوض دستت یخ زد فوری دستتو کشیدی بیرون و گفتی اووووخ داغ(هنوز به چیزای خیلی سرد هم میگی داغ)   پس تصمیم گرفتی یه جور دیگه خودتو سرگرم کنی...با باز کردن شیر  اما باز نشد که نشد عکس بالا نهایت زورورزی تو با شیر ابه وقتی این راه هم جواب نداد وایسادی و به تلاشت ادامه دادی اما نشد که نشد   دوباره دست کردی توی اب و دوباره نشستی فکر کردی چکار بکنم؟چکار نکنم؟   ونگات افتاد به باغچه یه چوب خیلی نازک برداشتی خوب بررسیش...
13 فروردين 1393

دومین بهار...دندون هشتم...اداواطوارهای مامان کش

آقاکوچولوم سال نوت مبارک باشه روز دوم فروردین بالاخره دندون هشتمت مارو سرفرازنمود وما موفق شدیم روی مبارکشو زیارت کنیم دندون اسیاب اول فک بالا سمت چپ اینکه چرا اینقدر دندونات ناز میکنن برای بیرون اومدن من واقعا موندم دندون هفتمت هنوزهم کامل در نیومده خداروشکر میکنم که دیگه میتونی هرچی میخوای منظورتو راحت میرسونی و من دیگه سردرگم نمیمونم که چی میخوای  خصوصیات و روحیاتت هم نسبتا مشخص شده ...مهربون ...بامسؤولیت...حساس  تا گوشی پدرجونت زنگ میخوره فوری گوشیو برمیداری میبری برای پدرجونت تلفن که زنگ میزنه میپری گوشیو برمیداری میگی الو... وهمینطور به صدای زنگ ایفون هم عکس العمل نشون میدی توی پذیرایی عید اصر...
7 فروردين 1393
1